اين نقاطند كه دايره ميسازند وآن نقاط آدميانند كه كره زمين منقش از آنهاست وخالق نقاط تصميم گيرنده اصلي هستي در گل مجلس كه مركز جاي اوست مركز يكي است كه او نبود دايره اي در كار نبود0 بزرگترين دايره دنيا دنياست كه حلقه آن انسانها ومركزش خالق خلقت 0شعاع هايي از نور واسطه بين انسانها ومركزند0 اين واسطه ها پيام آوراني اند كه آن يگانه براي ترفيع بشر خود فرستاده با آيت0 انسانها برروي اين حلقه روبه جلو در حركتند0 برگشت به عقب يا ايستادن جايز نيست 0رفتن تا به حباب شبيه شدن0 آنچه بررسي ميشود انتخاب مسير است كه آن خارج شدن انسان از حلقه است 0خارج شدن انسان از حلقه يا رو به داخل و متوجه مركز است و دست به ريسمانها با تكيه بر شعاع ها ودر آخر رسيدن به عشق 0يا پرت شدن او از حلقه به بيرون واسير نيروي گريز از مركز كه y همان حسرت و زوال در دنيا ودر آخرت چاه جهنم نام دارد.
وكوچك ترين دايره دنيا صفر
صفر يعني هيچ
صفر فقيري است كه به چشم جمع و تفريق نمي آيد حضور هزاران صفر در جمع وتفريق تاثيري ندارد اعداد كار خودشان راميكنند0 آنها باهم درجمع شدن وحتي در اختلاف خود صفر را به حساب نمي آورند وناديدش ميگيرند صفر مظلوم به دو فكر ميافتد يكي اينكه انتقام خود رااز اعداد در ضرب بگيرد ضرب قدرت بالاتري دارد اعداد واقعا بزرگ شده اند اما در عمل هيچ قدرتي در برابر صفر ندارندچرا كه هيچ ضربي از پس صفر بر نمي آيد
صفرهزاران عدد را كنار مي زند و حاصل نهايي را به خود مي دهد هزاران عدد در ضرب با صفر در يك چشم به هم زدن نيست و نابود مي شوند . صفر خوب به ياد دارد كه چه مايه ننگش مي خواندند به هر دانش آموخته اي كه كم سواد بود مي گفتند حقش صفر هم نيست باآنكه بهترين داوربين اعداد مثبت و منفي بود كه اگر او نبود اعداد خوب و بد باهم مشتبه مي شدند
اما رياضيات پايه علم مهندسي براي اثبات قوانينش كمترين اعداد ، گنگ بين دو گويا را هم اگر مي پذيرفت شرط ورودش را بزرگتر از صفر اعلام ميكرد گذشته از آن چقدر قانون را ملزم كرده بودند كه طوري تنظيم شوند كه صفر را بي چون وچرا كنار زند . صفر مي توانست يك فرد باشد مي توانست زوج شود اما او را از هر دو خانواده جدا كردند حتي آرزوي دانستن علت اين همه سلب امتياز را نيز بر دل او گذاشتند با وجود اشك و حسرت و آه سعي كرد منطقي و بزرگ باشد تا بتواند فكر دوم را نيز بررسي كند .
به او وجودي بخشيده اند كه با جود خويش به تهي جامعيت داد و او را زير پوشش خود جا داد صفر بادست خالي به پوچي جان داد وخود جاني دوباره گرفت 0يادش آمد كه او را از منفي ها جدا كردند حتي يك منفي كه همسايه او بود را هم از او جدا كردند و در اذهان صفر را از تهي و تو خالي بودن سواكردند گناه صفر فقر است اما ضعفي ندارد كه از منفي ها برتر جلوه اش دادند و همين اميد صفر و امتياز وجودش شد تا سلطاني شود براي بزرگان اعداد منفي يعني هر چه قدر اعداد در منفي ها پيشرفت كنند و بالا روند صفر صدرنشين آنهاست چنانكه بزرگترين اعداد در مقابل صفر كمترين رقم هايند .
اي صفر چشمانت را باز كن و به دنيا لبخند بزن تو در بين اين نوع اعداد از بي نهايت شان هم سرتري همه مي دانند . ماهم صفر را قدر بدانيم گاهي خوب مي درخشد مثلاً در نوع ماشين كه صفرش بهترين است و در جاي بهتر هر چه تعداد صفر بيشتر باشد اوضاع روبراه تر است كجا ؟ در حساب بانكي افراد و در آخر بزرگترين افراد از صفر شروع كرده اند حال با اين تفاسير باز بايد ناديدش گرفت ؟ چشمها را بايد شست جور ديگر بايد ديد .
به وبلاگ ما خوش آمدید. با شروع سال جدید این وبلاگ جهت اطلاع رسانی و تبادل تجربه با همکاران و دانش آموزان دوره راهنمایی تاسیس گردیده است لطفا ما را از ارائه نظرات خود بی بهره نگذارید .با درود و سپاس